از چیزی که می ترسیدم...
وقتی داداش سینا(پسر عموش) اومد خونمون برای اینکه سرگرمشون کنم سی دی
عمو پورنگ رو که چند ماه پیش خریدمو گذاشتم ....(عواقب تنبلی ما مامانا )
واااااااااااااااااااااااااااااای چشمتون روز بد نبینه بعد از اون روز هر روز نازنین داره از من
درخواست می کنه که عمو پولنگ عمو پولنگ و کاشکی فقط یک دفعه ببینه تقریبا
سه یا چهار دفعه تو روز می بینه اونم تا آخر اونم در فاصله نیم متری تلوزیون
وااااااااای نه نمی شه باید یه فکری بکنم امروز هر چی حواسشو پرت کردم حتی
می خواستم بهش رشوه بدم اما قبول نکرد و گریه گریه من عمو پولنگ می
خوام............
تلوزیون اونم مدت زیاددددددددددددد وای نه .......بالاخره منم به درد مادرایی که نگران
وقت گذرانی بچه هاشون با تلوزیون و بازی کامپیوتری هستند گرفتار شدم .........اما من
کوتاه نمیام و اجازه نمی دم گل کوچولوی من مثل آدمهای سحر شده به این جعبه
جاذویی وابسته بشه .......باید یه فکری بکنم
البته اینم بگم من مخالف اینجور چیزا نیستم اتفاقا اینجور سی دی ها خیلی آموزنده
و شاد هستند و مفید اما من حرفم اینه که نازنین داره زیاده روی می کنه و گرنه که
بعضی وقتها که ما مامانا کار داریم و نی نی های نازمون یه چیزی تو مایه های
سیریش و .... می شن بسیاررررررر عالیه و من خودم شخصا برای خود عمو پورنگ و
خانواده محترمش بسیار دعا می کنم
باورتون نمی شه الان همه شعرها رو حفظ شدم ......
بعدا نوشت:همین الان به سرم زد برم آهنگهای صوتی رو دانلود کنم و فقط اونا رو بزارم هم فضای خونه
شاد می شه هم تصویری نیست