خب بازم اومدم برات بنویسم گل کوچولوی من راستش الان که دوسالت شده ترجیح می دم بیشتر باهات بازی کنم اونم از نوع فکری و پرورش هوش و خلاقیت و تقویت حافظه    چند روز پیش رفتم تیراژه و اونجا

کتابهای مقوایی دیدم که به نظرم جالب اومد یکیش حیوانات رو نشون می داد یکی دیگه در مورد میوه

ها همشونم عکسهای بزرگ و رنگی می خواستم برات بخرم قیمتشونم نمی دونم شاید از ۳۰۰۰ به

 بالا بود ؟!  که یه فکری به ذهنم رسید گفتم چرا خودم براش درست نکنم هم با هم یه بازی کردیم

 هم نازنین خیلی لذت می بره که مامانش باهاش نقاشی بکنه و هم تو هزینه ها صرفه جویی می شه

 و هم یه کار خلاقانه است    

نازنین خیلی استقبال کرد و از صبح ده بار آوردتشو می گه ماما تیداس(گیلاس)سیپ(سیب )ووووو

و یه بازی دیگه اینکه روی دو تا کارت دو تا شکل مثل هم رو نقاشی کردم یه جورایی تصویر سازی و

داستان مرتبط با اون یعنی نازنین رو کشیدم که با مامان و بابا می ره ددر و بعدش میاد خونه راستش

زیاد عکس خونرو نمی شناخت فکر کنم به خاطر سقفش اما درو پنجره رو شناخت

عکس دو تا بازی رو می زارم

البته کتاب رو بیشتر دوست داشت تا اون مقوا ها با اون مقوا ها اذیتم کرد اصلا نمیگذاشت براش

داستانو بگم و هی می گرفتشونو شلوغ بازی در میاورد       وایییییییییییییییییی البته من بهش

سخت نمی گرفتم بهر حال این به خاطر آرامش و لذت دخترمه نه اینکه بدتر سرکوبش کنم که البته

خودش بعدا رفت کارتها رو آورد و می گفت نازنین ماشین وووو  بالاخره یاد می گیره

 

 اینم کتاب مامان ساز

عزیزم اینجا می خواست برگ رو برداره

عاشق تابه منم تاب رو کشیدم که بیشتر براش جذاب باشه و می خونه تا تا عباشی منو نندازی اگه بدازی بداز مامانیبعد خودشو تکون می داد

اینجام با هیجان داشت اسم میوه ها و ... رو می گفت که رسید به پرتقال و اسمشو یادش رفت بعد به من می گفت هیس هیس یعنی نگو تا خودم بگم

می دونم خیلی بد کشیدم اما قول می دم دفعه دیگه خیلی قشنگتر بکشم