امروز که رفتم مهد نازنین مربیش کتابهای جدیدش رو داد و گفت که جلدش کنم و فردا ببرم مهد

نازنین جان کتابهای جدید و روز جهانی کودک مبارک

ضمنا دوشنبه هم جشن کودک دارن همراه با پدرو مادر لباس فرمشونم فردا می دن بهمون

کلا خوشحالم آرزو داشتم پاییز بشه و یه دختر داشتم که بره مدرسه برم براش کیف بخرم و کتاباشو جلد کنم و موهاشو شونه کنم گل سر بزنم و روپوش و مقنعه براش بخرم و لوازم تحریر و غیره

خدایا شکرت که این دسته گل روبهم دادی خدایا تو رو به جد دخترم قسم که همه بچه ها رو برای پدر مادرشون و این خانم سادات کوچولو رو هم برای منو باباییش نگه دار الهی آمین

خدایا اونایی هم که بچه ندارن هر چه زودتر به آرزوشون برسن و بچه دار بشن الهی آمین

اینم کتابای جدید خانم سادات ما

امروز دیدم نازنین با این ماسک زیبا از کلاسشون دوون دوون اومد پیش من دست خانم مربیشون درد نکنه

 

اینام چند تا عکس از نازنین جون

با خوشحالی و کنجکاوی به جوراب متفاوتش نگاه می کنه 

نازنین و پسر عمو خونه مادر جون

اینجام خونه مادرجونش(مامان بابا)

عاشق زنگ زدنه هر جا می ریم ایشون باید زنگ بزنه

عاشقانه به سمت خانه مادر جون می دود

الانم بریم کیک بپزیم که نازنین عاشق این کاره