ما اومدیم
سلام به دوستای گلم که همیشه به ما سر می زنند بالاخره ما از سفر اومدیم و نازنین خانم هم خیلی بهش خوش گذشت مخصوصا با ماما زری و باباحسینش که خیلی خیلی باهاش بازی می کردند وخدا حفظشون کنه و ماشالله خیلی هم با حوصله هستند
و نازنین کلی بهش خوش گذشت
نازنین جان نزدیک بود که یه مدل بشه و عکسش بره روی بیلبوردهای شهر که فرصت نشد و ما اومدیم تهران می گین چطور
خب الان می گم از اونجا که نازنین خیلی اجتماعی و بانمکه (مامانش تعریف نکنه کی تعریف بکنه)کلی از صاحبان خانه کودک دلبری کردند و از ما خواستن نازنین مدل تبلیغاتیشون بشه و تازه بهمون بلیط رایگان هم دادند که نازنین رو بیشتر ببینن
اما نشد و ما اومدیم تهران البته بابایی می گه بهتر بچمو چشم می زدن





نازنین جان کلی حرفهای جدید یاد گرفته و واسه خودش خانمی شده من که خیلی دوستش دارم خیلیییییییییییییی امیدوارم خدا همه بچه ها رو حفظ کنه مخصوصا بچه های یتیم رو
اینم از عکسای خانم طلا
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 20:15 توسط مامان نازنین
|